در مورد خودم
من از همون بچگی علاقه ی شدیدی به تکواندو داشتم پس عزممو جزم کردم و با اراده و پشتکار کامل به سوی هدفم که همون ورزش در رشته ی تکواندو بود رفتم دوسال اول که تو همین زرنق خودمون کلاس برگزار شد به طور مرتب در کلاسها شرکت میکردم که بعد٠از گرفتن کمر سبز بنا به مشکلاتی کلاس تو زرنق تعطیل شد بعد یکی دوسال که فهمیدم شهر مهربان هم کلاس تکواندو داره معطلی رو جایز ندونستم و به مهربان برای شرکت در کلاس استاد بزرگوارم آقای صدرجهانی رفتم
بعد با کمک استاد و راده ی خودم و توکل بر خدای مهربونم تونستم دان یک در رشته ی تکواندو هیانگ رو کسب کنم
این عکس رو هم که مشاهده میکنین با این که تو یکی از مبارزه ها پام به شدت آسیب دیده بود ولی اصلا دوست ندارم حتی یک جلسه از کلاس رو از دست بدم پس با همون پای زخمی به تمریناتم ادامه دادم
خدایا:
مثل بزرگتر ها ادبی نوشتن بلد نیستم پس کودکانه و با دلی صاف و دریایی میگویم شکر
و از تو خدای مهربانم میخواهم همواره که استعداد ورزش را در وجود بنده ی حقیرت قرار
دادی استعداد ادب و معرفت را نیز از دریای وجود خویش به قطرات وجودم اضافه کنی که
ورزش بدون ادب و معرفت یعنی هیچ